به گزارش مشرق، چندی پیش سایت خبری - انگلیسی پترولیوم اکونومیست مدعی شد سفر محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران به چین و دیدار با همتای چینی خود در راستای تکمیل ساختار قرارداد شرکت جامع استراتژیک ایران و چین که توافق آن در سال ۲۰۱۶ امضا شده بود، است.
بیشتر بخوانید:
خط اعتباری ۴۰۰ میلیارد دلاری ایران و چین راهاندازی شد
این رسانه انگلیسی همچنین مدعی شد که به گفته یک منبع آگاه از وزارت نفت ایران بخشهای بسیاری از این توافق جدید قرار نیست به صورت عمومی اعلام شود.
در خبر منتشر شده توسط رسانه مذکور آمده بود محور اصلی توافق جدید ایران و چین سرمایهگذاری ۲۸۰ میلیارد دلاری چینیها در صنعت نفت و گاز و پتروشیمی ایران است و به احتمال زیاد بخش قابل توجهی از این سرمایهگذاری چینیها طی سال نخست اجرای قرارداد ۲۵ ساله با آنها به صنعت نفت و گاز ایران تزریق میشود و مابقی آن به صورت مرحلهای و براساس توافق دو طرف از سوی پکن در ایران انجام میشود.
چینیها همچنین قرار است در قالب توافق شراکت جامع استراتژیک با ایران ۱۲۰ میلیارد دلار در حوزه توسعه زیر ساختهای تولید و حمل و نقل در ایران سرمایهگذاری کنند که بخش قابل توجهی از این سرمایهگذاری هم در ۵ سال نخست انجام خواهد شد و مابقی آن به صورت دورهای و براساس توافق دو کشور به بخش صنعت و جوزه حمل و نقل ایران تزریق میشود.
در خبر منتشر شده آمده بود براساس جزئیات توافق جدید انجام شده بین ایران و چین، چین میتواند پول محصول خریداری شده از ایران را حداکثر تا دو سال به این کشور پرداخت کند. از سویی دو طرف توافق کردند که چین پول خریدهای خود را به یوآن و یا ارزهای دیگر به کشورمان پرداخت کند و این بدان معناست که قرار نیست در مبادلات تجاری ایران و چین از دلار استفاده شود.
بنابر ادعای این رسانه انگلیسی با توجه به آنکه قرار است پول خرید نفت، گاز و محصولات پتروشیمی از ایران به ارز دیگر کشورها پرداخت شود، ایران امکان را دارد که با کمک بانکهای دوست خود در کشورهای غربی از جمله بانک هاندلز، بانک ایران اروپا در آلمان، اوبربانک در اتریش و هالک بنک در ترکیه آنها را به ارز مرجع تبدیل کند.
تا اینجا ماجرا چیزی بیش از ادعای یک سایت ناشناخته نبود. پس از آن مقالهای در لوبلاگ به قلم شیرین هانتر منتشر شد و به استناد همین خبر که منبع قابل اتکایی هم نداشت، تحلیل مفصلی درباره مضرات چنین قراردادی برای ایران ارائه شد و این تحلیل به شکل معناداری به صورت گسترده در شبکههای اجتماعی ایران توزیع شد.
نویسنده در این تحلیل پا را از خبر پترولیوم اکونومیست هم فراتر گذاشته بود و حتی مطالب اشتباه و غلوآمیزتری به استناد خبر رسانه انگلیسی مطرح کرده بود.
* تایید و تکذیب خبر در اتاق بازرگانی؛ مستوفی: منبع رسانهها بودند
اما پس از اینکه فریال مستوفی رئیس کمیسیون بازار پول و سرمایه اتاق بازرگانی تهران امروز در جلسه هیات نمایندگان گفت از شرکتهای چینی درباره قرارداد ۴۰۰ میلیارد دلاری مطالبی را شنیده است، موضوع مطرح شده توسط رسانه غربی رنگ و بوی جدیدی به خود گرفت و گمانهزنی ها درباره این قرارداد جدیتر شد.
وی اظهار داشت: در ابتدا ادعای چینیها را در رابطه با قرارداد ۴۰۰ میلیارد دلاری را باور نداشتم اما با ارائه مستندات توسط شرکتهای چینیها در این رابطه از رئیس اتاق بازرگانی تهران میخواهم تا موضوع پیگیری شود.
اما مجیدرضا حریری رئیس اتاق مشترک ایران و چین خبر مذکور را کذب خواند و گفت: این موضوع تاکنون از هیچ منبع رسمی اعلام نشده و برای اولین بار امضا قرارداد ۴۰۰ میلیون دلاری بین ایران و چین را یک رسانه غربی ادعا کرده است.
وی اظهار داشت: هیچ کدام از منابع رسمی دو کشور این خبر را تایید نکردهاند و به نظر میرسد این موضوع یک شیطنت رسانهای است.
رئیس اتاق مشترک ایران و چین تصریح کرد: موضوع را از یکی از منابع رسمی پیگیری کرده است و این منبع طرح چنین موضوعی را توهم خوانده است.
این گزارش میافزاید به دنبال پیگیری خبرگزاری فارس از فریال مستوفی مبنی بر اینکه مستندات چینیها در این رابطه چه بوده است مشخص شد که مستندات شرکتهای چینی همان اخبار منتشر شده در رسانهها بوده و چینیها در رابطه با این قرارداد اخبار منتشر شده از رسانه غربی پترولیوم اکونومیست و همچنین روزنامه شرق را ارائه دادهاند.
مستوفی گفت: با توجه به اینکه مطالب منتشر شده توسط این رسانهها سند نیست از مسعود خوانساری رئیس اتاق بازرگانی تهران خواسته است که صحت یا کذب بودن ادعای چینیها را پیگیری کند.
* چه کسی از گل آلود شدن روابط ایران و چین سود میبرد؟
بر اساس این گزارش، به نظر نمیرسد هیچ منبع موثقی چنین خبری را تایید کرده باشد و تنها منبع همه این اخبار و تحلیلها همان خبر منتشر شده در رسانه ناشناخته انگلیسی است. از سوی دیگر بعضی کارشناسان با استناد به همین فضاسازی رسانهای معتقدند ممکن است دلیل این شیطنت رسانهای و فضاسازی پس از آن، گل آلود کردن فضای روابط اقتصادی ایران و چین باشد. چنانکه پیش از این و با توجه به فضای تمایل به غرب و اروپا که بر دولت سایه انداخته بود، روابط ایران و چین به سردی گرایید و برای بهبود این روابط در یک سال اخیر تلاشهای دوجانبه زیادی انجام شده است.
چین در دور قبلی تحریمها یکی از نقاط اتکاری روابط خارجی اقتصادی ایران بود. اما در جریان سفر پسابرجامی رئیسجمهور چین به ایران که به همراه یک هیئت بسیار بزرگ اقتصادی و با پیشنهادات بیسابقه سرمایهگذاری همراه بود، نوع تعامل دولت که به روابط اقتصادی با اروپا دل بسته بود و عملا تعاملات اقتصادی با غیراروپاییها را جدی نمیگرفت باعث سردی در روابط اقتصادی دو جانبه شد.
در یکی دو سال اخیر و با توجه به ظرفیتهای عظیم اقتصادی چین به عنوان دومین اقتصاد جهان و نیاز این کشور به انرژی و مواد اولیه تولیدی ایران در کنار تقابل سیاستهای این کشور با آمریکا، تلاشها برای گرم شدن مجدد روابط دوجانبه دوباره آغاز پیگیری شد. بر این اساس به نظر میرسد شیطنتهای رسانهای طرفهای غربی که بعضا در ایران هم دنبالههایی پیدا کرد روابط دوجانبه ایران و چین را نشانه گرفته و دور جدیدی از تلاش برای هراسافکنی درباره روابط اقتصادی ایران و چین آغاز شده است.